یادداشت سردبیر: این داستان منعکس کننده خاطرات حساس تجربه یک نویسنده با رابطه پیچیده با غذا است. اگر برای یک مشکل مرتبط نیاز به حمایت دارید، لطفاً با خط راهنمای انجمن ملی اختلالات خوردن به شماره 1-800-931-2237 تماس بگیرید.
من شروع کردم به جستجوی آرامش از غذا در دبیرستان. من در اواخر دهه بیستم در آنجا بودم که بیش از حد کار کرده بودم و تمام وقت کار می کردم در حالی که مشغول برنامه روزنامه نگاری بودم. وقتی روزها تمام میشدند – یا وقتی کارم را متوقف میکردم، که گاهی اوقات ساعت 3 صبح بود – آن را به بازار یا آشپزخانهام رزرو میکردم تا پر کربوهیدراتترین چیزی را که پیدا میکردم بردارم و روسری بردارم. بعدش احساس پوچی کردم چگونه می توانم این سوراخ درونم را پر کنم؟ تعجب کردم. برای پاسخ به این سوال، دوباره و دوباره یک تکه کیک دیگر – یا پیتزا یا پای – برداشتم. گرسنگی سیری ناپذیر من خلأ پر نشدنی بود.
این ترن هوایی تا سی سالگی من ادامه داشت. من در برخی روزها رقص خطرناکی را می رقصیدم که به دنبال آرامش از غذا بود، و به دنبال آن محدودیت شدید (و اغلب، دیگر عبارات اختلال غذا خوردن) برای دیگران وجود داشت. برزخ خودساخته ام بود. خوشبختانه، من مشاور درستی پیدا کردم که در نهایت به من کمک کرد تا در این چالش حرکت کنم. اما اخیراً، زمانی که شروع به خواندن و گوش دادن به کارهای دکتر آدرین یودیم کردم، احساس کردم که دیده شدهام. کار دکتر یودیم لایه های عمیق گرسنگی سیری ناپذیر من را آشکار کرد.
تصویر برجسته توسط میشل نش.
یک متخصص به کاهش وزن آگاهانه می پردازد
دکتر یودیم، متخصص داخلی دارای گواهی هیئت مدیره، متخصص در کاهش وزن و تغذیه آگاهانه، معتقد است که گرسنگی فشارسنج برای اشتیاق دیگری است. البته بدن ما نیاز فیزیولوژیکی به خوردن دارد. اما اغلب اوقات، نیازهای ما تغذیه متفاوتی را تضمین می کند. او در کتاب آموزشی خود می نویسد: “رابطه ما با غذا نمادی از تفکرات عمیق تر و رابطه ما با خودمان است.” گرسنه برای بیشتر: داستان ها و علمی برای الهام بخشیدن به کاهش وزن از درون. دکتر یودیم معتقد است گرسنگی عاطفی، معنوی و جهانی است. بسیاری از ما مشتاق این هستیم که احساس کنیم دیده شده، شنیده می شود، دوست داشته می شود، الهام می گیرد، خودمختار هستیم – و خیلی چیزهای دیگر.
البته بدن ما نیاز فیزیولوژیکی به خوردن دارد. اما اغلب اوقات، نیازهای ما تغذیه متفاوتی را تضمین می کند.
ما همچنین به دنبال این هستیم که احساس کنیم زمین و ارتباط با خودمان داریم. همانطور که دکتر یودیم در این مقاله توضیح می دهد گرسنه برای بیشتر، ممکن است زمانی که مشتاق خواب بهتر، تشریفات یا حتی پذیرش بیشتر خود هستیم، به دنبال غذا باشیم.
چنین موردی برای خود من در مقطع دبیرستان بود. برای ارج نهادن به او، و عمیقتر کردن این نگاه آشکار به گرسنگی، با دکتر یودیم در زوم صحبت کردم. او به من نشان داد که چگونه احترام به گرسنگی ما می تواند یکی از بزرگترین هدایایی برای خودمان باشد.
شما می گویید که وقتی برای راحتی به غذا نگاه می کنیم، می تواند همان ضربه دوپامین را به عنوان جامعه و ارتباط ارائه دهد. دانستن در این مورد چه چیزی مهم است؟
من دوست دارم در مورد غذای راحتی صحبت کنم، زیرا یک نام اشتباه است. فیزیولوژی آن زمانی است که ما غذاهای خوش طعم – غذاهای سرشار از چربی، قند، نمک – می خوریم، واکنش دوپامین را برمی انگیزد که به ما احساس لذت و پاداش می دهد. اما دوپامین نیز در مورد تعقیب. ما روی لذت و پاداش تمرکز می کنیم، اما دوپامین نیز چیزی است که ما را وادار می کند دنبال چیزی بدیم. این باعث تعقیب و گریز می شود و تعقیب و گریز هرگز پایان نمی یابد.
مورد دیگر این است که وقتی از غذا برای راحتی یا آرامش استفاده می کنیم، مثلاً وقتی تنها هستید یا قطع ارتباط یا عصبانی هستید یا هر چه که باشد، خارش را ایجاد نمی کند. به طوری که شما را برای تمایل بیشتر به بازگشت و بازآفرینی آن احساس آماده می کند، همه با این آرزو که گرسنگی اساسی برطرف شود.
همچنین، اگر به این فکر کنید که چه زمانی چیزی سنگین خورده اید در حالی که یک گرسنگی فیزیولوژیکی واقعی برای غذا وجود نداشت، یک سقوط قند وجود دارد. شما خسته، تحریک پذیر و بی حال می شوید. این به این دلیل است که برخی غذاها را بدنام نمی کند، بلکه باید به نحوه استفاده از آنها توجه داشته باشیم. اگر از آنها برای راحتی استفاده می کنیم، سؤال این است: آیا این کار شما را راحت می کند؟ و پاسخ این است: احتمالاً نه.
اما دوپامین نیز در مورد تعقیب. این باعث تعقیب و گریز می شود و تعقیب و گریز هرگز پایان نمی یابد.
این میل به راحتی چیست؟
وقتی احساسات سختی را تجربه می کنیم، هورمون گرسنگی ما بالا می رود. بنابراین این انگیزه فیزیولوژیکی برای خوردن وجود دارد. اما آنچه مهم است این است که یک قدم به عقب بردارید و فکر کنید، چه چیزی به من این انگیزه را داد؟ چه چیزی این را هدایت می کند؟ آن وقت تبدیل به یک فرصت می شود. این فرصتی است برای درک، وای من در کارم یا رابطه ام ناتمام هستم، یا من به خودم عشق کافی یا مراقبت از خود را ارائه نمی کنم، یا من قطع ارتباط و تنها هستم.
«اگر واقعاً گوش کنیم، گرسنگی ما میتواند بهترین معلم و دوست ما باشد.»
از نظر اینکه مردم گرسنه چه چیزی هستند، در تمرین خود چه می بینید؟
من همه چیز را می بینم، همیشه. به همین دلیل، من کتابم را به گرسنگی های مختلف تقسیم کردم که هر فصل با داستان های بیمار شروع می شود. چند نمونه عبارتند از:
- گرسنگی برای خودمختاری. شما در شغلی هستید که در آن احساس رضایت نمی کنید، احساس اختیار ندارید، یا احساس نمی کنید که قادر به ایجاد تأثیر هستید.
- گرسنگی تعلق داشتن. من داستان خودم را از بزرگ شدن در تگزاس، به عنوان فرزند مهاجران، و همیشه احساس متفاوت بودن و خارج از گروه به اشتراک می گذارم. شروع کردم به استفاده از غذاها برای تسکین میل خود به ارتباط و تعلق.
- گرسنگی برای خواب. نیازهای روانشناختی سادهتر و برآوردهنشدهتری مانند این وجود دارد. چند نفر از ما در طول همه گیری نتفلیکس نشسته بودیم؟ این عادتی است که بسیاری از ما هنوز از آن خلاص نشده ایم. کم خوابی خود باعث تحریک هورمون های گرسنگی می شود.
بنابراین طیف کاملی از نیازهای برآورده نشده وجود دارد، چه نیازهای فیزیولوژیکی، چه روانی، معنوی یا عاطفی. و باید فکر کنیم: الان که اینجا نشستهام و این چیپسها را میخورم، چه چیزی را دریافت نمیکنم؟
چگونه شروع به کشف این نیازهای برآورده نشده کنیم؟
ابتدا پشتیبانی دریافت کنید. این ممکن است به معنای یک درمانگر، یک مربی زندگی یا تماس با بهترین دوست یا یکی از اعضای خانواده باشد. ما از طریق ارتباط و دیده شدن و تایید شدن به راحتی میشویم. پس افراد خود را جمع کنید.
ثانیاً، من معتقدم که ما نیاز به دوز خوبی از مدیریت انتظارات در جامعه خود داریم. رضایت آنی یک اشتباه است. ما را به یک ارتباط یا معنای عمیقی که به ما در کشف رنج کمک می کند نمی رساند. ما باید یاد بگیریم که با ناراحتی راحت باشیم. اگر احساس ناخوشایندی دارید، قرار نیست بشکنید. اذعان به اینکه زندگی گاهی اوقات ناراحت کننده است و نیازی نیست که فوراً خودمان را خشنود کنیم یا از آن غافل شویم.
و ثالثاً، بسیاری از تمرینهای عالی به ما این امکان را میدهند که سرعت خود را کاهش دهیم و با خودمان هماهنگ شویم. این شامل:
- تمرینات تنفسی
- تمرین های مراقبه
- نوشتن – که مورد علاقه من است. من هر روز روزنامه می نویسم. این راهی برای پردازش افکارم و بیرون کشیدن احساساتم است.
به خودتان اجازه دهید از یکی از این شیوهها استفاده کنید – و به خودتان اجازه دهید به آرامی تکامل پیدا کنید و به گرسنگی خود و آنچه ارائه میکند احترام بگذارید.